هیواي شكسته

Tuesday, June 14, 2005

ناپیدادرتو

امشب از آسمان دیده تو

روی شعرم ستاره می بارد

در سکوت سپیدکاغذها

پنجه هایم جرقه می کارد

شعردیوانه تب آلودم

شرمگین ازشیارخواهش ها

پیکرش را دوباره می سوزد

عطش جاودان آتشها

آری آغازدوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگرنیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

ازسیاهی چراحذرکردن

شب پرازقطره های الماس است

آنچه از شب بجای می ماند

عطرسکرآورگل یاس است

آه بگذارگم شوم درتو

کس نیابددگرنشانه من

روح سوزان و آه مرطوبت

بوزدبرتن ترانه من

آه بگذارزین دریچه باز

خفته در پرنیان رویاها

با پرروشنی سفرگیرم

بگذرم از حصاردنیا ها

به یاداو

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Link
<

1 online

چند فيلترشكن




? ? ? ? ? ? ? ? ? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ??


بالا? صفحه