هیواي شكسته: دلتنگی

Thursday, March 23, 2006

دلتنگی

بهار من گذشته
عشقم افسانه گشته
زبس در دوری اش
من خون دل خوردم خدایا
از این بیگانگی دلخون شدم،مردم،خدایا
بهار من گذشته
وفا افسانه گشته
اگر او نبود
امیدی دگر نبود
به جهان،به جز او خیالی بسر ندارم
چه کنم،جه کنم،که از او خبر ندارم
خون شد به خدا،این دل زدست غمها
هر جا بوده من زیرو رو کردم
به هر کجا من تو را جستجو کردم
با این رنج زندگی
من از خدایم تو را آرزو کردم
کنون این دل نشسته تنها
نمانده جز غم به سینه ما
چه شد آن محبت
به دلهای ما خدایا

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Link
<

1 online

چند فيلترشكن




? ? ? ? ? ? ? ? ? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ?? ??


بالا? صفحه